تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۹۲ مطلب با موضوع «کوتاه ِ خواندی» ثبت شده است


درد عشقی کشیده‌ام که مپرس *** زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

گشته‌ام در جهان و آخر کار *** دلبری برگزیده‌ام که مپرس

آن چنان در هوای خاک درش *** می‌رود آب دیده‌ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش ***سخنانی شنیده‌ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی *** لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش *** رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق *** به مقامی رسیده‌ام که مپرس

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

از" میم" شروع می شوم و به " یا" ختم

شاید خودم را خلاصه کنم در اینها

یعنی:

"میم یا"


پ.ن : از "م" محمد(ص) به "ی" علی (ع)

۲ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۵۹
دانشجوی کلاس اول دبستان


من و داستان نا تمام "تو" که در قاب بی نهایت زندگی ام مانده ای
مرا با موسیقی سکوتت سحر کرده ای
"بی رحمِ باوفا"

۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

به نظر شما می شود می شود آزمون ها را هم گول زد؟

نتیجه آزمون دکتر فیل مک گرا ( لینک آزمون ) :

"شما 43 امتیاز کسب کرده‌اید، بنابراین:

  • دیگران به شما به چشم آدمی شاداب، سرزنده، جذاب، شوخ، عملگرا و همیشه جالب نگاه می‌کنند. کسی که همیشه در مرکز توجه قرار دارد امّا در عین حال متعادل و مبادی آداب است. شما همچنین به چشم دیگران فردی مهربان، با ملاحظه و با درک بالا به نظر می‌آیید. کسی که همیشه به آن‌ها دلداری می‌دهد و آن‌ها را کمک می‌کند.”
۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۳۹
دانشجوی کلاس اول دبستان
سلام

دروغ ظلم هست هم به خدا و هم بنده خدا

امام حسین(ع): اگر مسلمان نیستید جوانمرد باشید

جوانمردی نه دروغ را می پذیرد نه ظلم را

حکومت به کفر می ماند و به ظلم نمی ماند

و دروغ یک بیماری واگیردار است

مواظب باشیم مبتلا نشویم

کمک کنید به درمان این بیماری..
۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۰:۵۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

مرحوم حاج اسماعیل دولابی: 
دستگاه خداوند از دستگاه حضرت یوســف(ع)کمتر نیســت . یکی از هم زندانی های یوسف خوابی را جعل کرد و تعبیرش را از یوسف پرسید. وقتی یوسف تعبیر کرد آن زندانی گفت دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم! یوسف(ع) گفت : قضی الامر . یعنی کار از کار گذشــــت و آن چه گفتم واقع خواهد شــد.
ما هم چند بار دروغی به خــــدا گفتیم دوستـــــت داریم . بعد که ابتلائات و تبعات دوستی ظاهر شد گفتیم خدایــا دروغ گفتیم.خداوند فرمود: قضی الامر.یعنی کار از کار گذشـــــت و به جمع دوستـــان ما ملحق شدی.
خدایـــــــــــا دوســـــتت دارم به همین سادگی...
من و دوستانم را در مهمانیت بپذیر .

 

پ.ن: ممنون از همسفر مکه و مدینه( مهرداد عزیز) برای این مطلب

۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

کلامی بسیار بسیار عارفانه از حضرت آیت الله جواد آملی(به نقل از tabnak.ir):

۱۳ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۴:۳۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

امروز زیاد حالم خوب نیست

هزار کار انجام نشده دارم

و هزار کار نیمه تمام

هرکار نیمه تمامی که انجام می شود

یه کار تمام نشده دیگر شروع می شود

و این چرخه نا تمام ادامه دارد

*********************

دلم "باران" می خواهد

خدایا

"من" را دریاب...

۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۷
دانشجوی کلاس اول دبستان
من می گویم :
تو را دوست ندارم و برایم ارزشی نداری.

تو می گویی:
دوستت دارم و اندازه دنیا برایم ارزش داری.

و " تو" بهتر از همه می دانی هر دو "دروغ" می گویم....
۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۳
دانشجوی کلاس اول دبستان
سلام
دیروز یه اتفاق بسیار بسیار خاص(و صد البته تلخ) برای من افتاد
یه فردی زل زد تو چشمان "من" و "خدا"، "پیغمبر" و "ائمه اطهار" و "قرآن" را واسط قرار داد
و "دروغ" گفت...
و "دروغ" گفت...
و "گفت"...
و"گفت"...
و "دروغ"...
و"دروغ"...
در حالیکه "خودش" ، چند "شاهد" دیگر ، "من" ،"خدا"، "پیغمبر" و "ائمه اطهار" و "قرآن" می دانستیم دارد "دروغ" می گوید.
قرآن کریم-سوره توبه- آیه 77 : "اعمال آنها نفاقى در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر اینکه عهد خدا را شکستند و به خاطر اینکه دروغ مى‏گفتند".

 

۹ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۲۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

امروز 500 روزه شدم

نمی دونم خوبه یا بده

نارحت باشم یا خوشحال

فقط می دونم 500 روزه شدم

--------------------------------------------

پ.ن: 500 روز از تولد سایت گذشت

 

۲ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۱
دانشجوی کلاس اول دبستان

شعر را با حال و هوای خودتان بخوانید:

آوای گیاه

از شب ریشه سر چشمه گرفتم و به گرداب آفتاب ریختم
بی پروا بودم دریچه ام را به سنگ گشودم
مغاک چنبش را زیستم
هوشیاری ام شب را نشکفت روشنی ام روشن نکرد
من
ترا زیستم شبتاب دوردست
رها کردم تا ریزش نور شب را بر رفتارم بلغزاند
بیداری ام سر بسته ماند : من خوابگرد راه تماشا بودم
 و همیشه کسی از باغ آمد و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
 و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت و کنار من خوشه راز از دستش لغزید
 وهمیشه من ماندم و تاریک
بزرگ من ماندم و همهمه آفتاب
 و از سفر آفتاب سرشار از تاریکی نور آمده ام
 سایه تر شده ام
 و سایه وار بر لب روشنی ایستاده ام
شب می شکافد لبخند می شکفد زمین بیدار می شود
صبح از سفال آسمان می تراود
و شاخه شبانه اندیشه من بر پرتگاه زمان خم می شود

"سهراب سپهری"

۲ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۷
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

دیروز داشتم راجب یه موضوع با دوستانم صحبت ( بحث می کردم) کار به جاهای باریک رسید و من بحث را قطع کردم و همراه با یکی از اونها رفتم بیرون و بعد از چند دقیقه شروع کردم به بحث مجدد...

آخر بحث وقتی داشتیم به نتیجه گیری می رسیدیم بهم گفت: "چرا این حرفها را جلوی بقیه بچه ها نگفتی.."

گفتم: "این مسئله برای تو دغدغه بود و برای اونها لق لقه"

همیشه با کسی صحبت کن که درباره موضوع "دغدغه" داشته باشه نه فقط یه چیزی به عنوان" لق لقه " روی زبان داشته باشند(تعریف دغدغه باشه برای روزهای بعد)

پ ن : تمامی افراد خیالی هستند حتی خودم...

۳ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۳۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

یه سوال اساسی:

دین شما چیست ؟

شیعه، سنی، مسیحی، یهودی، زرتشتی و یا حتی بودایی؟

اگه پیرو یکی از ادیان بالا هستی و یا حتی هیچ دینی نداری

ته ته ته دلت اگه به این اعتقاد داری که

زندگی کردن بیخود و بیهوده نیست

و این دنیا و آدماش الکی الکی به وجود نیامدند

و آخرش یه چیزی هست

یه دقیقه به "آخر"ش فکر کن

و به خودت بگو " تو " کجای این "آخر" هستی؟

اونوقت شروع کن از "اول"...

"باشد تا رستگار شویم..."

 

۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۴۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی

به خاطر بغضی که در گلو داری

یا به خاطر بغضی که از شنیدن

حرفهای تو در گلو شکل می گیرد

اما اینها دلیل نمی شود که نگویی

" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...

پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن

تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم

درست است که گوش سنگینی دارم

اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم

شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که 

خوب بشنوم...

۲ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

1-شنیدم از تو آشپزخونه صدا میاد رفتم میبینم داداشم هی در یخچالو باز و بسته میکنه میگم: چرا همچین میکنی؟ درش کنده شد میگه: دارم رفرش میکنم ببینم چیز جدید پیدا میکنم یا نه!!!
خدایا این خوشیا رو از ما نگیر!

2- دخـتره داشـت تـو کـافه کـاپـوچینـو میخـورد ، یـه پسـره اومـد یـه کـاغذ تـا شـده انـداخت رو میـزش و رفـت !! دخـتره خیـلی بـا خودش کلـنجار رفـت کـه کـاغذ ُ بـرداره یـا نـه ، آخـر برداشـت و گـذاشـت لـای دفـترش . شب تـو اتـاقـش از خـودش پـرسید : آیـا ایـن پسـر میـتونه آغـاز راه خـوشبـختی مـن بـاشه ؟ بـالـا خـره دل بـه دریـا زد و کـاغذ ُ بـاز کـرد و بـا کمـال تعجـب دیـد کـه روی کـاغذ بـا خـط زیبـا نوشتـه شـده :

.
.
کـاپـوچیـنو رو بـا نـی نـمی خـورن بـزغـاله :|
^ـــــــــــــ^
۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

دوست گرامی سلام

  مدت زمانی است که مجددا شروع به نوشتن کرده ام

هرچند خوب می دانم که این جامه در قاموس من نمی گنجد

 اما چه باید کرد که دل است و هزار آرزو...

خواهشمند است اندکی از وقت ارزشمندتان را در اختیار من قرار داده

 و ضمن مطالعه دلنوشته های من ،

نظرات ارزشمند خود را برای بیان نمایید.

شما می توانید با کلیک بر روی لینک زیر بروز رسانی های

 وبسایت "martt.ir "  را در ایمیل خود مشاهده نمایید.

 

http://feedburner.google.com/fb/a/mailverify?uri=martt/rss&loc=en_US


با تشکر و احترام

محمد علی رنجبر طزنجی

۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۴۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

نمی دانم باید در این دنیای وحشی چه حیوانی باشم :

سگ : پارس کردن برای ...

گرگ : دریدن و ...

گوسفند : خوردن و خورده شدن

شیر : سلطان جنگل...

اما من دوست دارم

« گاو مش حسن » باشم

۰ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۱۴
دانشجوی کلاس اول دبستان
This account has been suspended.
Either the domain has been overused, or the reseller ran out of resources.
۰ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۳۳
دانشجوی کلاس اول دبستان


همه ی افکارم را مرتب می کنم


آماده می شوم تا پاسخ تمام سوالهای تو را بدهم


پاسخ تمام "سوال "های خودم را


"پاسخ" خودم را


"خودم" را


"تو" را


....

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۳۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

یکی از دوستان جایی نوشته بود :

 

"خدای عزیزم،

 وقتی دیشب گفتم زندگی از این بدتر نمیشه.

این جمله یک نق زدن معمولی بود نه یک دعوت به مبارزه و چالش!

زیاد جدی نگیر "

 

پ.ن : دیدیم خیلی خیلی راست میگه....

پ.ن 2: گاهی وقتها فرق نق زدن ساده و یه چالش سنگین را نمی دانیم!

۰ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۱
دانشجوی کلاس اول دبستان

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت

۲ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۴۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

جادویی ک لوازم ارایشی میکنه:

 

جادوگران و حتی ساحره های مصر باستان هم جلوی این لوازم عاجز میمونن.

ینی این مسله تو ایام عید بهم ثابت شد.

دیدم ک میگما

۰ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۱۸
دانشجوی کلاس اول دبستان


هر کس روشنایی دهد عاقبتش دار است.....

سقف خانه را ببین اعدام دسته جمعی چراغ ها.........!!!!!!

۲ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۳۸
دانشجوی کلاس اول دبستان


از یه خرگوش می پرسن 

چرا هویج می خوری

می گه :  « هویجوری»‌

۰ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۲۰
دانشجوی کلاس اول دبستان
هوالحکیم
طی کردن مسیری که دوستان از دیرباز قدم در آن نهاده اند موجب دلگرمی و محکوم به رستگاری می باشد.
پایدار و پویا باشید.
۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۲
دانشجوی کلاس اول دبستان

خماری نبودنت رامیکشم رفیق، اما "هرگز"تن به نعشگی بانامردان نخواهم داد.

 

پ ن: استاد ملکوتی

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۳۲
دانشجوی کلاس اول دبستان
سه چیز ذهن من رو مشغول کرده
یک وقتی برق میره کجا میره
دو چرا تخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه
سه استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه
۲ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من

۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۳۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

یادش بخیر قدیما تو مدرسه نصرت خانم بود کندم لیوانی 10تومن بود شایسته خانم بود 
"عکس یادکاری " بود...
پ ن: برای جاسم

۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۰۶
دانشجوی کلاس اول دبستان